شرح صدر در سیره نبویشرح صدر به معنای گستردگی سینه به نور الهی و آرامش روحی و روانی از جانب خداست. در سیره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرح صدر مشهود است. ۱ - معنای لغوی و اصطلاحی شرح صدرشرح در لغت به معنای باز کردن، گشادن، ظرفیت بخشیدن، و روشن و آشکار ساختن است. کلمه شرح در اصل به معنای ولو کردن گوشت و امثال آن است. وقتی گفته میشود، «شرحت اللحم و شرحته»، یعنی گوشت را ولو و گسترده کردم. صدر به معنای سینه و قفس قلب میباشد که در اینجا مراد از شرح صدر یا سعه صدر معنای مادی و لغوی آن نیست، بلکه مقصود از صدر، قلب است، در معنای کنایی آن. یعنی روح انسان، بنابراین شرح صدر یک امر روحی و معنوی است نه یک امر مادی و جسمانی و هیچ چیز چون روح انسان قابل شرح نیست و قلب و روح آدمی، بیشترین قابلیت شرح را دارد. [۳]
مرتضی مطهری، درسهایی از قرآن، قم، چاپخانه مهر، ۱۳۶۰، ص۲۳.
بنابراین در اصطلاح به معنای گستردگی سینه به نور الهی و آرامش روحی و روانی از جانب خداست. [۴]
فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، ج۲، ص۴۹۵، مکتب النشر الثقافة الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
از آنجا که حضرت در دعوتش با سختیها و مشکلات فراوان همراه بود، باید صبر و تحملی عظیم میداشت تا میتوانست در مقابل دشمنان و مشکلات ایستادگی کند به همین علت خدا به حضرتش فرمود: «الم نشرح لک صدرک». خداوند خطاب به رسولش میفرماید که ما قلب و روح تو را در مقابل دشمنان و سختیهای دعوت بزرگ و پر تحملل قرار دادیم تا بتوانی موفق شوی.۲ - نقش شرح صدر در دعوت رسول خداوقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در میان مشرکان قریش برای هدایت و رهبری آنان برگزیده شد پیدا بود که جز با شرح صدر نمیتوانست با آن لجاجت اعراب جاهلی و بدوی کنار بیاید و بدون صبری عظیم نمیتوانست در مقابل این همه دشمنی و آزار دوام بیاورد، بلکه به کمک همین شرح صدر بود که توانست آن همه نامردمی و سختی را تحمل نماید و با آن همه مشکلات و کار شکنیها کنار بیاید و از پا ننشیند، راز موفقیتش صبر و تحمل بود که در سایه شرح صدر از خود نشان میداد. مشرکان مکه او را مسخره میکردند، کودکان و غلامان را به آزار رساندن به آن حضرت تشویق و تحریک میکردند تا حدی که وقتی آن حضرت به سجده میرفت، شکنبه و سرگین حیوانات را بر سر و روی و شانههای آن حضرت میریختند تا جایی که در مقابل این اهانت قریش شکایت به ابوطالب عمویش برد، ایشان نیز به سراغ آنان رفته و ضمن تهدیدشان به غلامش دستور داد تا شکنبه و سرگین را بر یکایک آنان بمالد. [۶]
یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۱، ص۳۸۰-۳۸۱، تهران، انتشارات علمیو فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
این صبر و تحمل و پافشاری پیامبر در دعوت حق در مقابل این همه آزار و اذیت، بسیاری از مشرکان را به حقیقت دعوت آن حضرت آگاه ساخته بود؛ ولی همان روحیه لجاجت جاهلی آنان مانع از پذیرفتن دعوت آن حضرت میشد و این چنین آن حضرت برای به نتیجه رساندن رسالت الهی از پا نمینشست، چنانکه «با چنان جفا و انکار که از قوم خویش میدید، پیوسته از نصیحت ایشان باز نمیایستاد و ایشان را به اسلام دعوت میکرد و شرط شفقت ایشان را در دین و دنیا به جای آوردی». [۷]
هشام، عبدالملک بن، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین قاضی ابرقوه، با مقدمه و تصحیح اصغر مهدوی، ج۱، ص۴۱۰، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
۳ - بهترین ابزار مدیریتبهترین وسیله اداره امور داشتن شرح صدر است؛ زیرا آنکه سینهاش گشاده است، تنگناهای کار در برابرش گشوده میشود و این چنین مهمترین آلت و ابزار در مدیریت است. منشا شرح صدر، سعه وجودی انسان است. هر کس سعه وجودی دارد بر ارادههای قلبی خود چیره است و ناملایمات و سختیها و همچنین خوشیها و شادیها نمیتواند وی را تحت تاثیر قرار دهد. آنکه سعه وجود دارد، هیچ چیز از ظرف وجودش لبریز نمیشود. ۴ - نمونههایی از شرح صدر پیامبرآن حضرت در اداره امور بردباری و شکیبایی خاصی داشت، چنانکه در توصیف ایشان آمده است که «کان اوسع الناس صدراً». رفتار پیامبر در خانه و اجتماع حاکی از سعه صدر بسیار ایشان بود، چنانکه هیچ وقت به خاطر خودش خشمگین نمیشد و کسی را سرزنش نمیکرد و آرامش و وقار خود را از دست نمیداد. چنانکه انس بن مالک در مورد آن حضرت میگوید: «پیامبر هرگز در مورد کاری که کرده بودم نفرمود: چرا چنین کاری کردی یا در مورد آنچه ترک کرده بودم نفرمود چرا چنان کردی؟» [۱۱]
ترمذی، ابوعیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمدعثمان، ج۳، ص۴۳۶، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
[۱۲]
خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، ج۶، ص۳۹۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷.
همچنین «هرگز مرا دشنام نداد، تنبیه نکرد، سرزنشم ننمود، برایم چهره درهم نکشید، و در کاری که مرا فرمان داده بود و من کوتاهی کرده بودم، مؤاخذهام نکرد و زمانی که یکی از اهل خانه مرا به سبب کاری مورد مؤاخذه قرار میداد، آن حضرت میفرمود: رهایش کن که اگر شدنی بود انجام گرفته بود». [۱۶]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۷، بیروت، دارصادر.
این رفتارهای پیامبر همگی نشان از شرح صدر آن حضرت بود و بر اساس همین شرح صدر و بزرگواری بود که پس از غزوه حنین در سال هشتم هجری وقتی رسول خدا غنایم را تقسیم میکرد، مردی از بنیتمیم به نام «حرقوص بن زهیر» که از نحوه تقسیم غنایم ناراضی بود به آن حضرت توهین نموده و ایشان را غیر عادل خطاب کرد، و برخی از اصحاب قصد کشتن وی را داشتند، اصحابش را از کشتن وی نهی نمود. [۱۸]
ابن اثیر، ابوالحسن، اسد الغابه، ج۲، ص۱۴۰.
[۱۹]
ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، تحقیق علی شیری، ج۴، ص۴۱۶، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
یا وقتی در جریان غزوه «ذات الرقاع» در سال چهارم هجری فردی به نام «غورث بن حارث» با شمشیر آخته قصد کشتن آن حضرت را داشت؛ ولی وقتی حضرت بر وی غلبه یافت، از او گذشت و رهایش کرد [۲۰]
صالحی شامی، محمدبن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، تحقیق شیخ عادل احمد عبدالموجود، ج۵، ص۱۸۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴.
[۲۱]
ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۴، ص۹۷، بیروت، دارالمعرفه للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۳۹۳ق.
و این چنین با گذشت و سعه صدر خود باعث تالیف قلوب دوست و دشمن به خود میشد.۵ - نشانههای شرح صدرآن حضرت در جواب اصحابش که نشانههای شرح صدر را میپرسیدند، فرمود: «التجافی عن دار الغرور و الانابة الی دار الخلود، و الاستعداد (الاعتداد) للموتِ قبلَ نزوله (الموت)». [۲۳]
ابن طاووس، رضی الدین، اقبال الاعمال، تحقیق جواد قیومیاصفهانی، ج۱، ص۴۰۲، مکتبة الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴.
[ نشانههای شرح صدر] جدا شدن از سرای غرور و توجه به سرای جاوید و آماده شدن برای استقبال از مرگ پیش از نزول مرگ است. در واقع نشانه شرح صدر، آزادی از منشا همه تباهیها، یعنی دوستی دنیا میباشد.۶ - ثمرات شرح صدرشرح صدر، ثمرات و نتایج بسیاری دارد که به چند نمونه آن اشاره میشود. ۱- گشادگی چهره: زیرا بر اثر گشادگی قلب و دل انسان، همه اعضا و جوارح تابع آن هستند که بیشتر از همه در گشادگی چهره جلوه مییابد، چنانکه رسول خدا که مظهر تام شرح صدر بود، چنین توصیف شده است «متبسم ترین مردم و گشاده روترین و خوشروترین آنها بود». [۲۴]
یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۵۱۳.
۲- عطوفت و لطف: یکی دیگر از نتایج شرح صدر، عطوفت و مهربانی با دیگران است، زیرا آن کس که روحش بزرگ باشد، مهر و عطوفتش شامل دیگر افراد نیز میشود و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمونه تمام عیار عطوفت و مهربانی بود، چنانکه گفته شده «کان رسول الله... من اشد الناس لطفاً بالناس» رسول خدا بیشترین نرمیو مهربانی و خوشرفتاری را نسبت به مردم داشت. خصوصاً که حیطه مسئولیت و مدیریت آن حضرت بسیار زیاد بود، عطوفت و لطفش نیز زیاد بود؛ زیرا به وسیله همین لطف و مهربانی سبب جذب دلهای بسیاری میشد. ۳- عیب پوشی: یکی از نشانههای اشخاصی که شرح صدر یافته باشند، این است که پرده دری نمیکنند، کسی را رسوا نمیکنند و رفتار آنان را حمل بر صحت مینمایند، همانگونه که آن حضرت از اعمال منافقین باخبر بود؛ ولی آبروی آنان را نمیبرد و به روی خود نمیآورد و این عیب پوشی حضرت به سبب شرح صدرش بود تا آنجا که میفرمود: «من ستر اخاه المسلم فی الدنیا، ستره الله فی الدنیا و آلاخره». ۴- بردباری، شکیبایی و فرو خوردن خشم: بردباری و شکیبایی در برابر مصائب و مشکلات و سختیها از دیگر نشانههای شرح صدر است و نمونه بارز آن پیامبر بود که در مقابل همه سختیها و آزارهای دشمنانش، بیشترین صبر و شکیبایی را از خود نشان میداد، چنانکه خود آن حضرت میفرماید: «بعثت للحلم مرکزاً و للعلم معدناً و للصّبر مسکناً» برانگیخته شدهام که مرکز بردباری و معدن دانش و مسکن شکیبایی باشم. زیرا هر انسانی که سینهاش مالامال از نور علم و حکمت و دانش باشد، کانون بردباری و شکیبایی است. در مورد بردباری آن حضرت گفتهاند: «کان رسولالله اصبر الناس علی اوزار (اقذار) الناس»رسول خدا از همه خلق بر گناهان (هرزگیهای) مردم شکیباتر بود. ۵- انصاف: از دیگر نشانههای شرح صدر و یکی از لوازم اساسی مدیریت و رهبری داشتن انصاف و عدالت است. آن حضرت انصاف را حتی در نگاه کردن به اصحابش نیز رعایت میکرد. تا آنجا که گفتهاند: «کان رسول الله یقسم لحظاته بین اصحابه فینظر الی ذا و ینظر الی ذا بالسویه». [۳۱]
کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۶۷۱، دارالکتب الاسلامیه آخوندی، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ق.
رسول خدا نگاههای خود را میان اصحابش تقسیم میکرد و به این و آن به طور مساوی مینگریست.۶- آرامش و وقار: از دیگر نشانههای شرح صدر آرامش و وقار است؛ زیرا قلبی که به نور حق و ایمان گشاده میشود، آرامش و وقار مییابد؛ زیرا به دلیل ایمان، دل و روحش از دنیا و غیر خدا آزاد میشود و هیچ دلبستگی به آن ندارد و همین باعث آرامش روحی و وقار میشود و پیامبر با وقارترین مردم در مجلس خویش بود «کان النبی اوقر الناس فی مجلسه». [۳۴]
تهذیب الکمال المزی، جمال الدین، تهذیب الکمال، تحقیق بشار عواد معروف، ج۲۱، ص۴۴۷، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۱۳.
۷ - پانویس۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شرح صدر در سیره نبوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۲۸. |